يزيد چگونه آدمى بود؟
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 61
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 27849
تعداد مطالب : 66
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 66
:: کل نظرات : 9

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 61
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 62
:: بازدید ماه : 65
:: بازدید سال : 364
:: بازدید کلی : 27849
نویسنده : basiji
یک شنبه 6 آذر 1390

يزيد چگونه آدمى بود؟

كتاب: ارزيابى انقلاب حسين (ع)، صفحه 196

نويسنده: محمد مهدى شمس الدين

يزيد آدم فوق العاده خودسر، بى تدبير، و فاقد دورانديشى و احتياط بود. طبق نوشته مورخان : «يزيد فردى بى خرد، متهور، داراى فكر سطحى، و بوالهوس بود، بطورى كه هوس هر كارى را مى‏كرد حتما آنرا انجام مى‏داد» . (1)

اتفاقا روش يزيد در حل مشكلاتى كه طى حكومت خود، با آنها روبرو شد، اين موضوع را تاييد مى‏كند. روش او در مقابله با انقلاب حسين و انقلاب اهل مدينه، و همچنين نحوه مقابله او با «عبد الله بن زبير» ، نمونه‏اى از طرز فكر و روحيه وى است.

نكاتى كه مورخان درباره زندگى عاطفى يزيد نوشته‏اند، نشان مى‏دهد كه انحراف و بى‏پروائى و پيروى سريع و زننده يزيد از احساسات عاطفى، در زندگى او يك چيز عارضى و زودگذر نبود، بلكه يكى از نشانه‏هاى اصلى چهره حقيقى او به شمار مى‏رفت (2)

از اين رو خيلى بعيد به نظر مى‏رسيد كه يزيد با انقلاب حسين طبق روش پدرش، به مقابله برخيزد، بلكه طبيعى بود كه با روشى به مقابله بپردازد كه با فطرت او سازگار بود، و همين طور هم شد زيرا هم در مقابله با انقلاب حسين و هم در حل ساير مشكلاتى كه با آن روبرو شد، همين روش را در پيش گرفت.

يزيد بر اساس تعليمات مسيحيت پرورش يافته بود و يا حداقل به مسيحيت تمايل داشت. (3)

از اين رو يزيد، با آئين اسلام كه مى‏خواست بنام آن، بر مردم حكومت كند، ارتباط چندانى نداشت. او پيش از رسيدن به حكومت، جوانى بى بند و بار و افسار گسيخته بود، او فقط از هوسها و خواهشهاى نفسانى خود پيروى مى‏نمود و هرچه دلش مى‏خواست، مى‏كرد.

همين موضوع باعث شد كه او بعد از رسيدن به حكومت نيز نتواند حداقل تظاهر به تقوى و پرهيزگارى كند و خود را ولو بصورت ظاهر يك نفر ديندار و با ايمان معرفى كند بلكه در اثر روح بى پروائى و هوسبازى كه داشت، علنا مرتكب گناهان بزرگ مى‏شد و آنچنان دست به فساد و معصيت آلوده مى‏ساخت كه براى همه ثابت شده بود كه وى بكلى فاقد شايستگى و لياقت احراز چنين مقام بزرگى مى‏باشد. بنابراين مزدوران حكومت اموى نمى‏توانستند انقلاب حسين (ع) را بعنوان اين كه مقصود او رسيدن به حكومت است، در افكار عمومى متهم و آلوده سازند زيرا مردم رفتار يزيد را با چشم خود مى‏ديدند، رفتارى كه كوچكترين ارتباطى با موازين دينى و تعاليم مذهبى نداشت و همين رفتار او در نظر مردم مجوز خوبى براى انقلاب، و واژگون ساختن چنين حكومتى بشمار مى‏رفت و پيدا بود كه اگر حسين قيام كند مردم بلافاصله قيام او و يارانش را بمنظور حمايت از دين، و نجات مسلمانان از زير بار ظلم و ستم امويان، موجه تشخيص خواهند داد .

معاويه خيلى كوشش كرد كه براى وليعهدى يزيد از امام حسين (ع) بيعت بگيرد و باين وسيله بعد از خود، آزادى حسين را محدود كند و يا حداقل سكوت او را در برابر حكومت بعدى يزيد تضمين نمايد، ولى اين كوششها به جائى نرسيد.

مورخان مواردى از عكس العمل حسين را، در موقعى كه معاويه زمينه را براى وليعهدى پسرش يزيد آماده مى‏كرد، نقل كرده‏اند كه اغلب آنها بصورت نامه‏هايى است كه مابين حسين و معاويه رد و بدل شده است. او در يكى از نامه‏هائى كه در اين زمينه به معاويه نوشته، چنين مى‏گويد:

«...مطلبى را كه درباره كمالات! يزيد و لياقت وى براى اداره امور امت اسلامى نوشته بودى، فهميدم.

اى معاويه تو يزيد را چنان توصيف كرده‏اى كه گويا شخصى را مى‏خواهى معرفى كنى كه زندگى او بر مردم پوشيده است، و يا از غايبى خبر مى‏دهى كه مردم او را نديده‏اند و يا در اين مورد فقط تو علم و اطلاع به دست آورده‏اى! نه، يزيد آنچنانكه بايد خود را نشان داده و باطن خود را آشكار ساخته است. يزيد را آنچنانكه هست معرفى كن. يزيد جوان سگ باز و كبوتر باز و بوالهوسى است كه عمرش با ساز و آواز و خوشگذرانى سپرى مى‏شود. يزيد را اين گونه معرفى كن و اين تلاشهاى بى‏ثمر را كنار بگذار.

گناهانى كه تا كنون درباره اين امت بر دوش خود بار كرده‏اى بس است، كارى نكن كه هنگام ملاقات پروردگار بار گناهت از اين سنگين‏تر باشد. تو آنقدر به روش باطل و ستمگرانه خود ادامه دادى و با بيخردى مرتكب ظلم شدى كه كاسه صبر مردم را لبريز نمودى. اينك ديگر مابين مرگ و تو بيش از يك چشم بر هم زدن باقى نمانده است...» (4)

حتى معاويه مى‏خواست با قطع حقوق و سهميه همه بنى هاشم از بيت المال، حسين را زير فشار بگذارد تا با اين وسيله او را مجبور به بيعت بكند (5) ولى به هدف خود نرسيد و سرانجام معاويه مرد، ولى حسين هنوز هم بر سر افكار خود باقى بود و با وليعهدى يزيد بيعت نكرده بود

 

 



:: بازدید از این مطلب : 228
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید- استفاده از فضای مجازی گامی مهم در گسترش بیداری اسلامی است و امکان برقراری ارتباط با احزاب و عناصر فرهنگی فعال در سایر کشورها را تسهیل بخشیده و آنها را با اعتراضات مردمی همگام می‌سازد. مدیرت وبلاگ احسان ابراهیمی
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شما راجع به وبلاگم چیست؟

پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امروز و آدرس ehsanfariman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.